آیه 116 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ

[6–116] (مشاهده آیه در سوره)


<<115 آیه 116 سوره انعام 117>>
سوره :سوره انعام (6)
جزء :8
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و اگر پیروی از اکثر مردم روی زمین کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که اینان جز از پی گمان (و هوا و هوس) نمی‌روند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.

اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی [و آرا و خواسته هایشان را گردن نهی] تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [که پایه علمی و منطقی ندارد] پیروی می کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می زنند.

و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى‌باشند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه مى‌كنند. آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى‌كنند و جز به حدس و تخمين نمى‌پردازند.

اگر از اكثريتى كه در اين سرزمينند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه سازند. زيرا جز از پى گمان نمى‌روند و جز به دروغ سخن نمى‌گويند.

اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

If you obey most of those on the earth, they will lead you astray from the way of Allah. They follow nothing but conjectures and they do nothing but surmise.

And if you obey most of those in the earth, they will lead you astray from Allah's way; they follow but conjecture and they only lie.

If thou obeyedst most of those on earth they would mislead thee far from Allah's way. They follow naught but an opinion, and they do but guess.

Wert thou to follow the common run of those on earth, they will lead thee away from the way of Allah. They follow nothing but conjecture: they do nothing but lie.

معانی کلمات آیه

يخرصون: خرص: سخن گفتن از روى حدس و تخمين. دروغ گفتن. «يخرصون»: دروغ مى گويند يا از روى حدس سخن مى گويند.

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

گویند: این آیه درباره دانشمندان یهود است و اینان دو دسته بودند، بیشتر آن‌ها كسانى بودند كه در پى هواى نفس خویش مى رفتند و دروغ‌هائى مى‌ساختند و عده‌اى هم درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به صدق نبوت او ایمان داشتند.

ابن عباس گوید: در شأن مشركین عرب نازل گردیده كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنین راجع به خون مردار به جدال مى پرداختند و مى گفتند: حیواناتى را كه خودتان مى كشید، آن را می‌خورید ولى حیواناتى كه خداى شما مى كشد حرام دانسته و نمى خورید و خداوند درباره آن‌ها گفت: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» و مراد آن حلال شمردن گوشت مردار است و «إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ» و مقصود آن از راه دروغ حلال گردانیدن چیزهائى است كه خداوند آن را حرام كرده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «116»

و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مى‌كنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمى‌كنند وآنان، جز به حدس و گمان نمى‌پردازند.

جلد 2 - صفحه 539

نکته ها

«خَرْص» به معناى تخمين و حدس است. چون بعضى از تخمين‌ها نادرست از آب در مى‌آيد، به معناى دروغ هم آمده است. «1»

پیام ها

1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ‌ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...

2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...

3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مى‌شود. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ‌ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)

4- اكثريّت، چنان جلوه‌اى دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر مى‌دارد. «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحى باشند، نه آراى مردم)

5- ريشه‌ى ضلالت‌ها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ‌- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»

6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ‌ ... يَخْرُصُونَ‌

7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ‌ ... يَخْرُصُونَ‌


«1». تفسير نمونه.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (116)

«1» توبه آيه 40.

«2» حجر آيه 9.

«3» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 387، حديث 4.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 362

وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ‌: (خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و مراد امت به اعتبار آنكه واسطه مى‌باشد) اگر امتثال و فرمانبردارى و پيروى كنى بيشتر اهل زمين را كه كفار و زنادقه و جهله و تابعين هوى باشند، يا مراد زمين مكه، يعنى اگر مطيع شوى اكثر اهل مكه را و متابعت اكثريت نمائى‌ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: گمراه مى‌كنند تو را از راه خدا و هدايت، زيرا غالبا گمراهان دعوت به گمراهى كنند إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ‌: پيروى نمى‌كنند مگر گمان خود را بر حقانيت پدران. يا آراء فاسده خود وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ‌: و نيستند ايشان مگر آنكه دروغ گويند بر خدا در آنچه نسبت دهند از اتخاذ ولد، و پرستش بتان، و حلال كردن حرام، و حرام نمودن حلال. يا نگويند از روى علم و دانش، و لكن حدس زنند. و مسلم است حدسى كه مبتنى بر علم يا اصول محكمى نباشد، اعتبار ندارد.

تبصره- آيه دليل است بر آنكه عبرت در دين خدا و معرفت حق، به قلت و كثرت نيست بجهت امكان وقوع حق با اقل. و اعتبار در حقانيت، به حجت باشد نه قلت، و كثرت و پيروى اكثريت موجب گمراهى از طريق حق و خسران دين و دنيا و آخرت است، و آيات قرآنى مذمت فرموده: أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ* ... أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ* اكثرهم لا يشعرون‌ «1» و اكثريت هميشه بر كفر و باطل بوده و عقل سليم متابعت اكثريت باطل را جايز نداند، و نيز جايز نيست تقليد و اتباع ظنّ در اصول دين و اغترار به كثرت. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به حارث همدانى فرمايد: الحقّ لا يعرف بالرّجال اعرف الحقّ تعرف اهله. حق شناخته نشود به مردمان، بشناس حق را، پس از معرفت مى‌شناسى اهلش را.

«1» انعام 37- مائده آيه 103 و ...

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 363


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (116)

ترجمه‌

و اگر اطاعت كنى بيشتر كسانيرا كه در زمينند گمراه ميكنند تو را از راه خدا متابعت نميكنند مگر گمان را و نيستند آنها مگر آنكه حدس ميزنند.

جلد 2 صفحه 373

تفسير

اكثريّت در جامعه صلاحيت براى اطاعت و حكم فرمائى ندارد چون بيشتر مردم جاهل و هواپرست و خودخواه و تابع نفس امّاره و مطيع شيطانند و كسانيكه تابع اكثريّت باشند از راه حق منحرف و در وادى جهل و ضلالت سرگشته و حيران خواهند بود مانند ما بيچارگان كه در اين دوره باين درد بى‌درمان گرفتار شده‌ايم و چاره جز سوختن و ساختن نداريم و مدرك احكام اكثريت يا مظنّه و گمان است يا حدس و تخمين و اينها هيچ مغنى و بى‌نياز كننده از حق و حقيقت نيست ما واحدى را لذا خداوند پيغمبر خود را از اين مسلك نهى و مفسده آن را بيان فرموده است با آنكه ساحت مقدّس نبوى اجلّ از آن است براى آنكه ما تكليف خودمان را بدانيم و بچنين حكومتى راضى نشويم و احكام الهى را زير پا نگذاريم مع الاسف اجانب در ما نفوذ پيدا كردند و كوركورانه ما را باين بليّه دچار نمودند خداوند عاقبت ما را بخير فرمايد كه از اين خواب غفلت بيدار شويم و حكومت حقّه الهيّه را براى سعادت دنيا و آخرت خود اختيار نمائيم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ تُطِع‌ أَكثَرَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ يُضِلُّوك‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ يَتَّبِعُون‌َ إِلاَّ الظَّن‌َّ وَ إِن‌ هُم‌ إِلاّ يَخرُصُون‌َ (116)

و ‌اگر‌ اطاعت‌ كني‌ اكثر كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ زمين‌ هستند تو ‌را‌ گمراه‌ ميكنند ‌از‌ راه‌ ‌خدا‌ اينها (‌يعني‌ اكثر مردم‌) متابعت‌ نميكنند مگر گمان‌ ‌را‌ و نيستند مگر بحدس‌ و تخمين‌ رفتار ميكنند.

وَ إِن‌ تُطِع‌ اطاعت‌ امتثال‌ امر ‌است‌ و وجوب‌ اطاعت‌ عقلي‌ ‌است‌ مولويت‌ ‌در‌ ‌او‌ اعمال‌ نشده‌ زيرا تسلسل‌ لازم‌ ميآيد و اوامر اطاعت‌ ارشادي‌ ‌است‌ ارشاد بحكم‌ عقل‌ ‌است‌ زيرا ‌بر‌ موافقت‌ ‌او‌ ثوابي‌ جز امتثال‌ همان‌ اوامر و ‌بر‌ مخالفت‌ ‌آن‌ جز

جلد 7 - صفحه 182

ترك‌ ‌آن‌ مترتب‌ نميشود مثلا مولي‌ فرمود صل‌ّ ‌اگر‌ اتيان‌ كردي‌ قابليت‌ ثواب‌ صلوة ‌را‌ داري‌ ديگر امر باطاعت‌ ثواب‌ ديگري‌ ندارد و عقل‌ فقط حكم‌ بوجوب‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ ميكند و كساني‌ ‌که‌ ‌خدا‌ امر باطاعت‌ ‌آنها‌ كرده‌ مثل‌ أَطِيعُوا اللّه‌َ وَ أَطِيعُوا الرَّسُول‌َ وَ أُولِي‌ الأَمرِ مِنكُم‌ نساء ‌آيه‌ 62، و اطاعت‌ والدين‌ و شوهر و اطاعت‌ علماء اعلام‌ و اطاعت‌ موالي‌ نسبت‌ بعبيد و اماء و امثال‌ اينها، اما اطاعت‌ ‌غير‌ اينها واجب‌ نيست‌ ‌اگر‌ ضرر ديني‌ و اخروي‌ و دنيوي‌ ندارد جائز ‌است‌ و الّا حرام‌ ‌است‌ مثل‌ مورد ‌آيه‌ ‌که‌ ميفرمايد أَكثَرَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ و ‌اينکه‌ دلالت‌ ندارد ‌که‌ فقط نهي‌ كند ‌از‌ متابعت‌ اكثريت‌ بلكه‌ چون‌ اكثر ‌من‌ ‌في‌ الارض‌ اهل‌ ضلالت‌ هستند اطاعت‌ احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ جايز نيست‌ بلكه‌ اطاعت‌ اكثريت‌ معقول‌ نيست‌ چون‌ نظريات‌ ‌آنها‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌بر‌ خلاف‌ ديگري‌ ‌است‌ و موجب‌ تناقض‌ ‌ يا ‌ تضاد ميشود يُضِلُّوك‌َ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ چون‌ مقاله‌ ‌آنها‌ خلاف‌ حق‌ ‌است‌ و تمام‌ ‌بر‌ باطل‌ ‌است‌ بايد مخالفت‌ ‌آنها‌ كرد نه‌ اطاعت‌ و سدّ ‌از‌ راه‌ الهيست‌ إِن‌ تَتَّبِعُون‌َ إِلَّا الظَّن‌َّ و عمل‌ بظن‌ّ بادله‌ اربعه‌ جايز نيست‌ بخصوص‌ ‌در‌ باب‌ عقائد ‌که‌ اولين‌ امري‌ ‌که‌ ‌در‌ عقائد لازم‌ ‌است‌ تحصيل‌ علم‌ ‌است‌ ‌تا‌ عقيده‌ قلبي‌ حاصل‌ شود.

اشكال‌‌-‌ ‌پس‌ ‌در‌ باب‌ احكام‌ چرا بخبر واحد و ظواهر الفاظ و ساير ظنون‌ اجتهاديه‌ عمل‌ ميكنند.

جواب‌‌-‌ مرحوم‌ صاحب‌ معالم‌ ميفرمايد (ظنية الطريق‌ ‌لا‌ ينافي‌ قطعية الحكم‌) توضيح‌‌-‌ موقعي‌ ‌که‌ دليل‌ قطعي‌ قائم‌ شد ‌بر‌ حجيت‌ خبر واحد ‌ يا ‌ ظواهر الفاظ بلكه‌ اصول‌ لفظيه‌ و عمليه‌ مكلف‌ قطع‌ بحكم‌ ظاهري‌ ‌که‌ مكلف‌ باو ‌است‌ پيدا ميكند و ‌لو‌ قطع‌ بواقع‌ نداشته‌ ‌باشد‌ چون‌ واقع‌ مادامي‌ ‌که‌ حكم‌ ظاهري‌ كشف‌ خلاف‌ نشده‌ فعلية ندارد بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ بسياري‌ ‌از‌ ارباب‌ ضلال‌ ظن‌ّ ‌هم‌ ندارند ‌ يا ‌ شك‌ صرف‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ظن‌ّ ‌بر‌ خلاف‌ بلكه‌ بسا قطع‌ ‌بر‌ خلاف‌ دارند ‌مع‌ ‌ذلک‌ دست‌ برنميدارند

جلد 7 - صفحه 183

وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14 يَعرِفُونَه‌ُ كَما يَعرِفُون‌َ أَبناءَهُم‌ بقره‌ ‌آيه‌ 141 و انعام‌ ‌آيه‌ 20.

وَ إِن‌ هُم‌ إِلّا يَخرُصُون‌َ خرص‌ بمعني‌ تخمين‌ ‌است‌ و قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ قياس‌ و استحسانات‌ عامه‌ ‌که‌ عمده‌ مدرك‌ عامه‌ ‌در‌ احكام‌ ‌خود‌ همين‌ قياسات‌ و استحسانات‌ و مناطات‌ ظنيه‌ ‌است‌ چون‌ دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ اخبار اهل‌ بيت‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ كوتاه‌ ‌است‌ و ‌در‌ اخبار ‌ما نهي‌ اكيد كرده‌اند ‌از‌ عمل‌ بقياس‌ ‌حتي‌ دارد ‌در‌ خبر ابان‌

(اذا قيست‌ محق‌ الدين‌)

سيد بحر العلوم‌ ميفرمايد (و ليس‌ ‌من‌ مذهبنا قياس‌) (اول‌ ‌من‌ قاس‌ ‌هو‌ الإبليس‌) و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ اگرچه‌ خطاب‌ بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ مقام‌ گوشزد مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ جايي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مثل‌ پيغمبر (ص‌) اطاعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كند گمراهش‌ ميكنند ‌شما‌ مؤمنين‌ نبادي‌ آلوده‌ شويد بلكه‌ اعراض‌ كنيد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 116)

میدانیم آیات این سوره در مکه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیدا در اقلیت بودند، گاهی اقلیت آنها و اکثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود این توهم را برای بعضی ایجاد کند که اگر آیین آنها باطل و بی اساس است چرا این همه پیرو دارد و اگر ما بر حقیم چرا این قدر کم هستیم!؟ در این آیه برای دفع این توهم پیامبر خود را مخاطب ساخته، می گوید: «اگر از اکثر مردمی که در روی زمین هستند پیروی کنی تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت»؟ (وَ إِن تُطِع أَکثَرَ مَن فِی الأَرضِ یضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ).

در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان می کند و می گوید: «علت آن این است که آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمی کنند «راهنمای آنها یک مشت گمانهای آلوده به هوی و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است» (إِن یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِن هُم إِلّا یخرُصُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌4، ص 421.
  3. تفسیر كشف الاسرار.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 347.

منابع

آرشیو عکس و تصویر